عاشقانه های عسل
(باغ وصال)
در آسمان نگاهت ، ســتاره مهمانست
فـروغ مردم چشمت ،چو ماه تابانست
حضـور خنده شـیرین ، میـان مروارید
حکایت از غروب فراق و هجــرانست
عبــــور ناز نگاهت ، ز معبـر چشمم
شـروع فصل جدیدی ، برای پایانست
و بوی حجم سرودم، روایتی از توست
که طعم سبز حضورت،ز بوی بارانست
میـان باغ وصـالت ، گرفتهام مسـکن
زبان وصف تو اینجا، اگرچه حیرانست
کشیدهام ز فراقت،به دوشدل حسرت
بیا میان دو دستم، که جای جبرانست
حضور حس نجیبت ، کنار احســاسم
ز عمق چهــره شاد «رها» نمایانست
نوشته شده در پنج شنبه 90/10/29ساعت
4:44 عصر توسط ملودی فرهمند نظرات ( ) |
Design By : Pichak |